- آفتاب عرفان
یک شبنم
این است آن منی که از سال های دراز ،
از نخستین روزی که به خویش چشم گشوده ام ،
بر دوش کشیده ام.
و کشیده ام
و کشیدم
و از گرماها و سرماها
و شکست ها و پیروزی ها
و سفرها و حضرها
و شادی ها و غم ها گذشتم
و گذراندم
و آوردم
و آوردم
تا در آخررینن سر منزل مسیح ،
آن را بر روی یک گلبرگ ،
در کام شکفته و تشنه ی یک گل صوفی چکاندم .
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ ،
شب حیات را تحمل کردم .
و آفتاب سر زد.
طلوع کرد.
اما آفتاب مرگ نبود … .
شگفتا آفتاب دیگری بودد.<
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان