- صدای تشویق حضار، سالن را پر کرده است. همه به احترام من ایستادهاند و دست میزنند؛ مغرورانه و آرام قدم بر میدارم و به سمت سن میروم. سرم را طوری بالا گرفتهام که هر کسی که نداند خیال میکند آرتروز گردن گرفتهام و به تجویز پزشک سیخ قورت دادهام.
مجری مراسم در حال خواندن شرححال زندگی پر افتخار علمی من است. حلقهی نور پروژکتور روی من افتاده و قدم به قدم با من حرکت میکند؛ نزدیک سن که میرسم شرححالخوانی مجری تمام شده است و یک بار دیگر و اینبار با آرامش و مکثی معنیدار، اسمم را میخواند: «خانم پرتابه شریف! برندهی جایزهی نوبل فیزیک، به خاطر تلاشهای بیوقفهی ایشان در زمینهی ذرات بنیادی!».
واقعاً غرو
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان