- مرد فروشنده، جعبههاي رنگارنگ كوچك و بزرگي را كه حاوي خريدهاي زن و مرد بود، به كارگرش ميدهد تا آنها را بدقت در خودروي شيك و آخرين مدلشان جا بدهد و بعد با چربزباني خاص خودش رو به زن ميگويد: «مبارك باشد. يك ميليون و سيصد هزار تومان. البته اصلا قابلتان را ندارد.» زن در حالي كه چكپولهاي سبزرنگ را ميشمارد، صداي فروشنده را ميشنود كه رو به مرد جوان ميگويد: «واقعا مادر دست و دلبازي داريد، قدرشان را بدانيد»!
مرد جوان كه ديگر مدتهاست ديدن نگاههاي متعجب و پچپچهاي درگوشي برايش عادي شده، ترجيح ميدهد به روي خودش نياورد و سكوت كند مثل هميشه؛ اما باز هم اين زن است كه بلافاصله با گفتن اينكه: «ايشا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان