-روايتي از آسايشگاه جانبازان اعصاب و روان سعادت آباد تهران هنوز زنده ايم
بنفشه سام گيس
به من سفارش شده بود درباره گذشته آنها نپرسم. گفتند يادآوري گذشته، آنها را منقلب مي كند. «گذشته». همه زندگي آنها گذشته شان بود. آنها، همه گذشته بودند. آن روزها، آن ايثارها و بعد از آن... آن فراموش شدن ها، آن به گوشه يي رها شدن ها... همه زندگي آنها «گذشته» بود. ا گر از گذشته نمي پرسيدم ديگر چه مي ماند؟ امروز؟ امروز كه در كنج يك تختخواب افتاده اند؟ كه يك جسم متحرك هستند و مهر از كار افتاده بر پيشاني شان چسبيده؟ آخرين جمله يي كه در پايان آن روز به من گفتند مرا به گريه انداخت؛ «آنها توانايي تصم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان