-معماى پليسى جنايت در برج ۱۹ طبقه
[خسرو مبشر]
«يوسف» كليد را در قفل در حياط خانه چرخاند و وارد شد. او اغلب اوقات براى ديدار با پدرش ـ مهندس بازنشسته ـ مى آمد. معمولاً پس از سركشى آشپزخانه و يخچال فريزر هم پاى درد دل پدر مى نشست. آن روز حدود ساعت شش بعدازظهر بود كه وارد برج ۱۹ طبقه آفتاب شد اما برعكس هميشه صداى راديو نمى آمد. وقتى از راهرو گذشت و وارد اتاق پذيرايى شد چند ثانيه بعد وحشت زده بيرون دويد. آنچه را ديده بود باور نمى كرد. همان موقع با صداى بلند از همسايه ها كمك خواست. چند دقيقه بعد هم همسايه ها خودشان را به طبقه نهم مجتمع مسكونى رساندند. اكبر ـ سرايدار مجتمع ـ سراسيمه به ط
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان