-؛يكي بود، يكي نبود معلمي كار هر كسي نبود
هميشه قصه ها را از يكي بود و يكي نبود شروع مي كنند و خاطره ها را از آن جايي كه يادش به خير، عجب روزهايي داشتيم و حرف هاي روزمره را از همين امروز و ديروز و فرداها.حالا من هم مي خواهم قصه بگويم، هم خاطره تعريف كنم و هم حرف بزنم، هر ٣ را با هم و نمي دانم از كجا شروع كنم از يكي بود يكي نبود و آن روزي كه براي اولين بار غير از خدا و مدرسه و يك خانم معلم توي ذهن من هيچ چيز نبود، يا از يادش به خير، خانم محبوب، معلم كلاس اولمان، از در كه آمد توي كلاس، اول از همه شروع كرد به قصه گفتن براي بچه ها تا آن هايي كه گريه مي كردند آرام شوند و آن هايي هم كه آرام بو
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان