- مهربانی را وقتی دیدم که کودکی در دفتر نقاشی اش خورشید را سیاه می کشید تا پدر کارگرش زیر آفتاب نسوزد....
خوشبختی را زمانی لمس کردم که همان کارگر از کارش اخراج شد چون به گربه ای که خانم رئیس را ترسانده بود ، ته ظرف ماستش را بخشیده بود.....
انسانیت را زمانی حس کردم که همان کارگر از نیروی بازوانش استفاده کرد تا نوه ی بازیگوش پیرزن را از جلوی آن ماشین ناشنوا بردارد و خود به جای او.....
عزت را هنگامی دیدم که دکتر بیمارستان با اینکه همسرش سفره ی شب را عاشقانه چیده بود ، عاشقانه تر ، کارگری را که تصادف کرده بود ، زیر تیغ جراحی برد.....
پاکی را وقتی
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان