- آن شب هوا سوز سردي داشت آسمان ابري و دلگیر بود، مردي بلند قامت و محزون
که انگار از زیباترین دیدارهامحروم مانده از دیاري که در آن محبت گل نایابی است.
به تکرار غریبانه ترین شبهاي زندگی غمگین و خسته و ازدنیا دل بریده لبخد تلخی
زد و قدم زنان به طرف پارك بالا آمد .دیگر هیچ چیز در این دنیا به چشمش عجیب و
غریب نمی آمد حتی زشت یا زیبا نبود. روز و شبهاي سرد و افسردگی، تلخ و
بی مهري و ماجراهاي ناملموس دیشب و هر شب .
گلهاي مینا در حاشیه سبزه ها دلنواز بود . فواره هاي حوضهاي متعدد تلالو زیبا داشت.
اینجا آنجا و هر ج
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان