- پتو را از رویِ صورتش كنار زد. سر برگرداند و به ساعت، كه رویِ میزبود، نگاه كرد. ساعتِ دوازدهِ ظهر بود. دو شاخة تلفن را، كه بالایِ سرشبود، وصل كرد. پا شد دستش را به دیوار گرفت. یك لحظه چشمهایش رابست. پردة پنجره را كنار زد به كوههایِ دوردست نگاه كرد. هوا ابری بودو باد میوزید. اجاقِ گازی را روشن كرد و كتری را، كه تا نیمه آب داشت،رویِ شعله گذاشت. رفت تویِ حمام و شیرِ آبِ گرمِ دوش را باز كرد. صبركرد تا بخارْ هوایِ حمام را گرم كند. بعد لباسهایش را درآورد و زیرِ دوشرفت و به گردن و دستها و صورتش صابون مالید. با كفِ دستِ راستش،كه صابونی
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان