- پاریس بسیج شده، در گیر و دار قحطی بود. حتی گنجشکها و موشهای توی فاضلاب هم کمیاب شده بودند. مردم هر چیزی که دم دستشان بود میخوردند.
صبح یک روز روشن ماه ژانویه بود که موسیو موریسات ساعت ساز که در آن هنگام بیکار بود، در حالیکه گرسنه و با شکم خالی دستهایش را توی جیبهای شلوارش فرو برده بود و داشت در طول بولوار پرسه میزد، ناگهان رخ به رخ با یکی از دوستانش بنام موسیو ساوژ که یکی از رفقای زمان ماهیگیری او بود رو برو شد. قبل از شروع جنگ، صبح هر یکشنبه موریسات در حالیکه چوب ماهیگیری بامبویی در دست و جعبهای حلبی بر پشت داشت عازم ماهیگیری میشد. او سوار قطار آرژنتوا شده، در کولومب پیاده میشد
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان