- اگر خدا هست پس ...
مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت .
در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت .
آرايشگر گفت : من باور نمي كنم خدا وجود داشته باشد .
مشتري پرسيد : چرا ؟
آرايشگر گفت : كافيست به خيابان بروي وببيني ، مگر مي شود با وجود خداي مهربان اين همه مريضي ودرد ورنج وجود داشته باشد ؟
مشتري چيزي نگفت واز مغازه بيرون رفت .
به محض اينكه از آرايشگاه بيرون رفت
مردي را با موهاي ژوليده و كثيف در خيابان ديد .
با سرعت به آرايشگاه برگشت وبه آرايشگر گفت :
مي داني به ن
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان