- کیک کشمشی
آن روز بابام می خواست مرا خیلی خوشحال کند. صدایم زد وگفت: می خواهم برایت یک شیرینی کشمشی خیلی بزرگ درست کنم!
خیلی خوشحال شدم. آخر، من خیلی شیرینی دوست دارم. شیرینی کشمشی را هم از همه شیرینیها بیشتر دوست دارم.
بابام آرد و قوطی کشمش و وسایل شیرینی پزی را آورد. آرد را خمیر کرد ، خمیر را توی ظرف مخصوص پختن شیرینی ریخت. فر اجاق خوراک پزی را روشن کرد. ظرف را توی فر گذاشت و به من گفت: حالا برویم توی اتاق. شیرینی تا یک ساعت دیگر می پزد.
من و بابام می خواستیم به اتاق برگردیم. ناگهان، زیر میز، چشمم به قوطی کشمش افتاد. آن را به بابام نشان دادم و گفتم: بابا، قو
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان