- شبی در فرود گاه زنی منتظر پرواز بود و هنوز چندین ساعت به
پروازش مانده بود . او برای گذراندن وقت به کتابفروشی فرودگاه رفت
کتابی گرفت و سپس پاکتی کلوچه خرید و در گوشه ای از فرودگاه
نشست . او غرق مطالعه کتاب بود که ناگام متوجه مرد کنار دستی اش
شد که بی هیچ شرم حیایی یکی دو تا از کلوچه های پاکت را برداشت
و شروع به خوردن کرد . زن برای جلوگیری از بروز ناراحتی مساله
را نادیده گرفت .
زن به مطالعه کتاب و خوردن هر از گاهی کلوچه ها ادامه داد و به
ساعتش نگاه کرد . در همین حال ، « دزد » بی چشم و رو
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان