-صبح ها با اذان دوكوهه بيدار مي شوم
گفتم مي شنوي چه آهنگ حزيني دارد؟ خوب گوش كن، صداي قافله را مي گويم؛ قافله دو كوهه كه دارد دور مي شود.
گفت: دور نمي شود عزيزم دارد گم مي شود. گفتم: من نمي گذارم كه صداي زنگ قافله دو كوهه در دالان گوش هاي من گم شود. گفت: گم مي شود دير يا زود اين جبر تاريخ است. گفتم: تاريخ مديون دو كوهه است. من هنوز صداي نيايش ها را مي شنوم، من هنوز صداي زيارت عاشوراها را مي شنوم. باور كن كه دوكوهه زنده است. گفت: اين انعكاس دور صدايي است كه سالهاي سال مرده است.
گفتم: من جا مانده ام بايد بروم. قافله دوكوهه دارد مي رود. گفت: مي رود نه! بگو رفت. گفتم: هواي آن روز
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان