- فقط میزی میان من و ببر است.
کتلتهای ماسیدهء توی بشقاب نظرم را جلب میکند که درست وسط میز است .
می خواستم غذا بخورم که بایک نگاه شروع شد وبعد آرام ازتوی قالی درآمد.اگر بتوانم با وجود هشیاریاش،که همه چیز رامی پاید،کتلتها راجلویش بیندازم، شانس زنده ماندن پیدا میکنم. هر حرکتی ممکن است تحریکش کند. دسترسی به کتلتها آخرین شانسم است.
آرام دستم را روی میز میگذارم . خدا کند لرزش دستم کار را خراب نکند. کتلتهای ماسیده را لمس میکنم. قلبم کمی آرام میگیرد.
ببر می غرد و قدمی جلو می آید. بی اراده کتلتی به سویش پرت می کنم . توی هوا می قاپدش و نگاهم می کند.انگار از مزه اش بدش ن
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان