- بيافتد آفتاب به رديف سوم سيم خاردار سر ديوار، نزديك آمار است و حكومت شام. نيمساعت جلوتر از وقت هواخوري زدم و ملت را ريختم بيرون. گفتم خير سرم دو تا بزنم تو سر خودم چهار تا توي سر اين دندانههاي سين و شين. اسب- سوار، بنشان، بنشين. هميشه يكي اضاف يا يكي كم. مينويسم- اسب، سوار.
هوار هوار از توي هواخوري ميآيد. لابد دو سهتايي باز پريدهاند به هم. سر بالا ميكنم، هيچ! كرم ميريزند. حواسام دوباره ميرود پيدندانههاي اسب و سوار.
آفتاب به لب ديوار زير سيمها برسد سيخ ميافتد روي تخت «دولت» حمامي. دوباره هوار صلوات هوا ميرود. لابد دو تا را آشتي دادهاند. مخشان چت شده از
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان