-
هیچ كس دردسر معرفی كردن او را به خود نمیدهد. هیچ كس با او صحبت نمیكند. هیچ كس از او برای سخنرانی عروسی دعوت نمیكند. او فقط پشت میز مینشیند، مثل یك بطری شیر خالی. در حالی كه...داستان یك خالهی بیچاره |هاروكی موراكامی| مترجم: فرشید عطایی
همه چیز در یك بعد از ظهر بسیار زیبای روز یكشنبه در ماه ژوئیه شروع شد؛ درست همان اولین یكشنبة ماه ژوئیه. دو سه تكه ابر سفید و كوچك در دوردست آسمان مانند علائم سجاوندی بودند كه با دقت بسیار نوشت