-
قاصدک غم دارم ، غم آوارگی و دربدری
غم تنهایی و خونین جگری
قاصدک وای به من ، همه از خویش مرا می رانند
همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
قاصدک دریابم! روح من عصیان زده و طوفانیست
آسمان نگهم بارانیست
قاصدک غم دارم
غم به اندازه سنگینی عالم دارم
قاصدک غم دارم
قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی
قاصدک حال گریزش دارم
می گریزم به جه