- پرده، اندکی کنار رفت و هزار راز روی زمین ریخت.
رازی به اسم درخت، رازی به اسم پرنده، رازی به اسم انسان.رازی به اسم هر چه که میدانی.
و باز پرده فرا آمد و فرو افتاد.و آدمی این سوی پرده ماند با بهتی عظیم به نام زندگی، که هر سنگریزهاش به رازی آغشته بود و از هر لحظه ای رازی میچکید.
در این سوی رازناک پرده، آدمیان سه دسته شدند.
گروهی گفتند: هرگز رازی نبوده، هرگز رازی نیست و رازها را نادیده انگاشتند و پشت به راز و زندگی زیستند.
خدا نام آنها را گمشدگان گذاشت.
و گروهی دیگر گفتند: رازی هست، اما عقل و توان نیز هست. ما رازها را میگشاییم؛ و مغرورانه رفتند تا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان