- خدایا ...
چشمانم را می گشایم، دیواری است به بلندای نا امیدی ...
در خود می پیچم و بغض می کنم .
چون درختی شده ام که تبر بر شاخسارش فرو می آورند و نفس در ریشه هایش تنگ می شود ...
خدایا در این دیوار پی روزنم که خویش را از این همه منجلاب فسادی بیرون کشم ...
خدایا دستتت را بر شانه های خسته ام قرار بده ...
ای خدای بزرگ
تویی که به کوه فرمان ایستادن داده ای و به رود فرمان رفتن ...
به پرندگان فرمان پرواز و به ستارگان فرمان درخشیدن داده ای .
به من نیز بیاموز ایستادن و رهایی را ...
پرواز و روشنایی را ...
تا شاخسار شکسته ام را جوانه های امی
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان