-شمع در اشعار پارسی
شمعي به پيش روي تو گفتم كه بركنم
حاجت به شمع نيست كه مهتاب خوشتراست
سعدي
خواهي كه روشنت شود احوال درد من
درگير شمع راوزسر تابه پابپرس
سلمان ساوجي
اشك گرم و آه سرد و روي زرد و سوز دل
حاصل عشقند ومن اين نكته ميدانم چو شمع
اطهري كرماني
كاش بودم شمع تا بهررفاه ديگران
در ميان جمع سوزانند سرتا پا مرا
قدسي مشهدي
شمع خنديد به هر بزم از آن معني سوخت
خنده بيچاره ندانست كه جائي دارد
پروين اعتصامي
شرح داغ دل پروانه چوگفتم با شمع
آتشي دردلش افكن
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان