- مقدمه
مريم بي آنکه از جايش بلند شود خنديد.باورش نمي شد چيزي که ميبيند حقيقت داشته باشد.صداي خنده اش در آن فضاي کوچک مي پيچيد و مثل موسيقي فيلم هاي ترسناک اکوي بدي پيدا مي کرد.
دستش را روي سرش گذاشت و به نوار کوچک که حقيقت بزرگ ومهمي را فاش مي کرد زل زد.شايد نتيجه اشتباه باشد،از کجا معلوم؟اما ته دلش مي دانست که آن خط قرمز با کسي شوخي ندارد.دکتر داروخانه چه گفته بود؟نگفته بود اگر جواب منفي باشد ممکن است اشتباه شده باشد اما در صورت مثبت بودن تست شک نکند؟ باز خنديد،از وقتي تست کوچک را خريده بود انگار روي آتش باشد ،قرار و آرام نداشت اما دکتر تاکيد کرده بود ناشتا!حالا ناشتا بود
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان