-
مهربان آنقدر شاعرم امشب که فقط ، سایه مهر تو را کم دارم باتو هستم ای سراپا احساس خون تو در رگ من هم جاریست ، جنس ما جنس بلد بودن کانون گل است نازنین زندگی جای هدر دادن فرصتها نیست ، ما مطهر شده ایم ، پیش رو راه رسیدن به خداست … مهربان سبد معذرتم را بپذیر ؛ کودکی هستم شوخ خانه ام در ته بن بست فراموشی یک زوج قدیمی مانده خانه دل اما ، جای بکریست هنوز ، پر سبزینه و ریحان و غزل ، پر تکرار گیاهان نمو ، پر ابیات ملون