-
خلوت نشین صحرا - کیانا!مادر!این کار در شأن تو نیست...
دیگر نمی توانستم حرف های مادرم را که هنوز در دنیای فانتزی ها زندگی می کرد بشنوم و دم بر نیاورم،عصبانی غریدم:
-کدوم شأن مادر من؟ اون شأنی که مد نظر شماست با خودکشی پدر ضعیف ایمانمون پرید.
مادر که سعی می کرد ظاهرش را حفظ کند،لبخند ملایمی بر لب نشاند و گفت: دخترم باز هم نمی تونم اجازه بدم بری و به عنوان پرستار تو خونه ای که معلوم نیست چه جور آدمایی اونجا زندگی می کنن و چ