-
هیچ به خاطر داری از اولین روزی که در روح و جانم نشستی تا امروز ، چقدر زمان طی شد ؟ ...
آری چشم بر هم نهادیم و سال ها گذشت ... و من بی خبر از زمان هایی که تو را عاشقانه پرستید .
کاش هنوز ، همان روز آغازینی بود که تو آمدی ...
و کاش زمان سپری نمی شد ...
تو آمدی و من خواستم از تو اسطوره ی عشقی برای قلب های بیقرار بسازم
اما هر قدر تو را بیشتر در خودم تکرار کردم برایم عزیز تر شدی ... بیشتر ارزش یافتی ... بزرگ تر شدی ...
تو قصه و داستان نیستی ، تو تمام واقعیت من هستی ...
حکایت من و تو تمام شدنی نیست ... ما ادامه داریم ....
من در تو ، تو در
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان