- داستان چوپان درغگو با نگاهی جدیدو تازه(بسیار جذاب)
كمتر كسي است از ما كه داستان چوپان دروغگو را نخوانده يا نشنيده باشد. خاطرتان باشد اين داستان يكي از درس هاي كتاب فارسي ما در آن ايام دور بود.
حكايت چوپان جواني كه بانگ برمي داشت: آي گرگ! گرگ آمد و كشاورزان و كساني از آنهايي كه در آن اطراف بودند، هر كس مسلح به بيل و چوب و سنگ و كلوخي، دوان دوان به امداد چوپان جوان مي دويد و چون به محل مي رسيدند اثري از گرگ نمي ديدند. پس برمي گشتند و ساعتي بعد باز به فرياد كمك! گرگ آمد دوباره دوان دوان مي آمدند و باز ردي از گرگ نمي يافتند، تا روزي كه واقعا گرگ ها آمدند و چوپان هر چه بانگ برداشت كه:
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان