-روياي رهيدن از دود و آهن
آسمان، در حال پوشيدن لباس شب است كه حادثه رخ ميدهد. در چند ساعت، غرب تهران متوجه ميشود. سارا 19 ساله در ميان طنابهاي پاراگلايدر و كابلهاي فشار قوي برق گرفتار مانده و چشم به آمدن ماموران دوخته است. او، معلق ميان زمين و آسمان با مرگ دست و پنجه نرم ميكند. زمان برايش متوقف شده است. ثانيهها حكم مرگ را دارند. اضطراب همه وجودش را فرا گرفته است و براي زنده ماندن، لحظات را ميشمارد.
نميتوان حس ترس و دلهره