- من امشب او را دیدم...
همیشه حضورش رو احساس میکردم...
همیشه بهم می گفت چرا ناراحتی؟
من که این جا هستم...
پیشتم..تنهات نمیزارم...
ولی من خودمو به نشنیدن میزدم...
انگار که نشنیدم...
با بی توجهی به کار خودم مشغول میشدم...
باز هم میگفت من باهاتم... تنها نیستی..
باز هم توجه نمی کردم بهش...
من امشب او را دیدم...
همش دنبال دوستی بودم که منو از تنهایی در بیاره
ولی تو این دنیا کسی به کسی کاری نداره...
همه به فکر خودشونن..
اما اون بهم می گفت که من فقط به تو فکر میکنم...
من کنارتم.. تنها نیستی...
باز هم نشنیده
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان