-سلام دوستان
من تقریبا یکسال میشه که ازدواج کردم . بعد از ازدواج از شهر خودمون اومدم به یه شهر دیگه که هیچ کس رو اینجا نداریم . نه خانواده من هستن نه همسرم . تا شهر خودمونم راه زیادی نیست. حدود 2 ساعت راهه
ولی توی این مدت به زور باید با خواهش و تمنا همسرم رو راهی کنم که بیا بریم سر به مامان بابام بزنیم . ماه به ماه میشه که نمیریم خونه مامانم اینا . به خدا دیگه دارم از دستش کلافه میشم .
همش میگه تو باید بدونی که شوهر کردی دیگه مامانم اینا مامانم اینا مال دختر بچه های لوسه !
انگار توی برزخ گیر کردم از یه طرف خانواده ام و از یه طرف همسرم . که هردوشونم خیلی دوست دارم و نمیخوام
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان