-
دقايقی قبل همراه پدرم در خيابان بوديم كه چشمم به كبوتری بالای تير چراغ برق افتاد. با اصرار از پدرم خواستم آن را بگيرد اما بابا گفت، نمیتواند. من هم گريه كردم كه بابا از تير چراغ برق بالا رفت تا كبوتر را برايم بگيرد اما يكدفعه فرياد كشيد و به زمين افتاد.
تابناک: مرد جوان وقتی به خاطر دختر كوچولویش برای گرفتن كبوتر بالای تیر چراغ برق میرفت تصور نمیكرد با پای خود به استقبال مرگ میرود.
صب