- خداوند به یكى از پیغمبران فرمود: فردا صبح ، اول چیزى كه دیدى بخور، دومى رابپوشان ، سومى رابپذیر، چهارمى را ناامید مكن، و از پنجمىفرارکن
صبح گاه از جا حركت كرد، دراولین وهله به كوه بزرگ سیاهى رسید متحیرایستاد كه چه كنم؟
چطوری بخورمش؟
با خودش گفت : خدا دستور محال نمى دهد، به قصد خوردن كوه جلو رفت،هر چه جلوتررفت كوه كوچكتر شد، تا بصورت لقمه اى در آمد، وقتی خورد، دید گواراترین خوراك است
از آنجا گذشت ، طشت طلائى را دید طبق دستور گودالى كند و آن را پنهان کرد، اندكى رفت و
پشت سرش نگاه كرد، دید طشت خود به خود بیرون افتاده، گفت : من آنچه باید بكنم كرده ام
سپس
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان