-حلاج گرگ بودن
حلاجي از شهر براي كار حلاجي به دهي ميرفت. زمين از برف پوشيده و هوا بسيار سرد بود. از قضا در بين راه به گرگي گرسنه برخورد. گرگ از سرما و گرسنگي، حالت حمله به خود گرفت. حلاج درحالي كه ميترسيد، دست و پاي خود را گم نكرد و درصدد چاره برآمد. خواست با كمان به او حمله كند. ديد كمان، طاقت حملة گرگ را ندارد و ميشكند. به سرعت روي زمين نشست و با چك حلاجي بناي زدن بر زه كمان گذاشت! گرگ از صداي زه كمان ترسيد و فرار كرد. حلاج هم به سرعت به راه افتاد. هنوز بيش از چند قدم نرفته بود كه باز ديد گرگ به سمت او ميآيد. حلاج مانند قبل، كوبيدن چك بر كمان را شروع كرد و گرگ را فراري داد و به راه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان