- من گلي بودم
در رگ هر برگ لرزانم خزيده عطر بس افسون
در شبي تاريك روئيدم
تشنه لب بر ساحل كارون
بر تنم تنها شراب شبنم خورشيد مي لغزيد
يا لب سوزنده مردي كه با چشمان خاموشش
سرزنش مي كرد دستي را كه از هر شاخه سرسبز
غنچه نشكفته اي مي چيد
پيكرم، فرياد زيبائي
در سكوتم نغمه خوان لب هاي تنهائي
ديدگانم خيره در رؤياي شوم سرزميني دور و رؤيائي
كه نسيم رهگذر در گوش من مي گفت:
«آفتابش رنگ شاد ديگري دارد»
عاقبت من بي
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان