-بیاد خاطره روز اول مدرسه رو برای هم تعریف کنینم:(یاد اوری شیرینی هست))
یادمه همیشه رو زاول مدرسه رو تو ذهنم خیلی ازش میترسیدم .وقتی اول مهر شد ومن 7 ساله بودم .مامان خوراکی تو کیفم گذاشت از داشتن روپوش مدرسه خوشحال بودم .وقتی رفتیم و در حیاط مدرسه اون همه دختر بچه هم سن و سال خودم دیدم جا خوردم وترسیدم.پشت مامانم قایم شدم .یکی از اون بچه های پر شر و شور اومد جلو وگفت میای بریم گرگم به هوا بازی کنیم .من به مامان نگاه کردم.گفت برو دخترم من از دور نگات میکنم (فکر میکردم مثل زمانی هست که با مامان میرفتم پارک و اون مراقبم بود واسه خاطر همین رفتم بازی .یک بار که نگاه کردم مامانم نبود دلم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان