- اين داستان واقعيست، اما اسامي و نام اماكن مستعار ميباشد.
در شماره پيش خوانديد كه نوزاد خانواده دچار كاهش وزن شديد و به نوعي عقبماندگي مبتلا است، عروس خانواده از حرفهاي خانواده شوهرش ناراحت ميشود، اما چارهاي نميبيند كه موضوع را به شوهر بگويد... و اينك ادامه ماجرا...
ساعت 10 صبح از دكتر نوبت گرفته بودند. منشي گفته بود نوبت شما اول وقت است به موقع بياييد. براي اينكه به موقع برسند، سيما تمام شب را بيدار مانده بود! خوابش نميبرد. تا چشمش گرم ميشد، كابوس ميديد. صبح هم از ساعت شش، بيژن را از خواب بيدار كرد تا اول بروند حرم براي زيارت؛ و بعد هم مطب.
سپي
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان