-تولد نفرت
با ورقه های نتايج آزمايشش بازی می كرد و صدای لطيف خواهر ناتنی اش را گوش میكردكه زير لب آواز ملايـمی می خـواند تا حـواس راننده شان را پرت كند و وانـمودكند خيلی شـادند.شايد درستـش هم همين بود,او بايد از مادر شدن خود شاد و راضی می بود. اين وظيفه ی هر مادری بود.كاغذها را لوله كرد و داخل كيف سياه رنگش فروكرد.خواهرش با ذوقی ساختگی صدايش کرد:(اونجـا رو نگاه کن سوفـیا... سرعت روكم كن شارل!)
سر بلند كرد.اشك در چشمانش حلقه زده بود و همه جا را تار می ديد.خواهرش از پنجره ی بـاز ماشين به بيرون اشاره می کرد:(اونو می بينی سوفیا؟عين لباس ويكتورياست,یـادته؟چهار ماه قبل توی جشن پوشيده بود..
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان