-پدر مهربان
اينترنت- عميد نمازيخواه:
نقل است كه يك پدر بسيار مهربان و در عين حال بسيار خسيس، پسري داشت. اين پسر روزي تصميم گرفت كه از پدرش براي خريدن يك نان شيريني پول بگيرد.
پسر: پدر، لطفاً 10 تومان به من ميدهي كه با آن شيريني بخرم؟
پدر: 8 تومان؟ 6 تومان هم زيادت است. بيا اين 4 تومان را بگير و برو شيريني بخر.
و پدر پولي را در كف دست پسرش گذاشت و دست او را بست و گفت: بدو پسرم، برو و شيريني كه