-طلوع سبز محمد (ص)
نمى دانم در افسون لبش چه رمزى بود؟ كه بهار شكوفا مى شد و در عمق تبسمش چه سرى بود كه در كوچه باغ دلها شكوفه مى وزيد! در ترنم آهنگش مرغان بهشتى ترانه مى خواندند و در شعله آوازش پروانه هاى شيداپر مى سوختند. غنچه لب چو مى گشود بوى بهشت مى وزيد و از باغ دهانش دامن دامن گل محمدى (ص) مى ريخت و از تنگ لعلش، كوزه، كوزه عسل مى تراويد. با فواره آسمانى آوازش حوض چشمان اهل دل از بيم و اميد سر مى رفت و چون سكوت مى كرد هزار قافله فرياد در سكوتش بود. كوهسار بى فريادى مى ماند كه از سطوت سكوتش باد در صحرا حبس مى شد.در برابر لطافتش مخمل برگ گل خار مى نمود! و در مقابل صداقتش سپيده صبح بها
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان