-ادب ايران - يك قطره شعر، تصادفاً
ادب ايران - يك قطره شعر، تصادفاً
رسول رخشا/علي مسعودينيا:در خانه انتهاي كوچه بنبست، بر همه چيز گردي از سالخوردگي نشسته، اما سستي و كهولتي در ميان نيست... سپانلو همچنان سرزنده و بانشاط و پرحوصله است. هرچند كه استخوان بازويش ترك برداشته و هنوز تكان دادن دست برايش مشكل است اما از درد هم شكوه نميكند. حس خوبي داشت وقتي ديديم او بر خلاف بسياري از شاعران همنسلش، لب به شكوا از زمانه و تنهايي و فراموشي نميگشايد. ه