-به جان حباب دعا كردم
افروز ارزه گر برگزيده سومين جشنواره داستانهاي ايراني -مشهد مريم گلي گفت: بيا دعا كنيم. و ما شروع كرديم به دعا كردن براي قرمز شدن آلبالوها. و ما دعا كرديم به جان خرخاكي هاي توي باغچه كه تا آخر عمر، تن مريم گلي را نكنند. مريم گلي گفت: بيا دعا كنيم. من از روي لبه حوض بلند شدم و رفتم دعايم را آوردم و نشستم آن طرف حوض، پشت به مريم گلي. دعايم را با آب و صابون به هم زدم. خوب كه كف مي كند، از وسط انگشتان حلقه زده ام فوت مي كنم و حبابها وسط حياط مي رقصند. حباب كش وقوسي مي خورد، دراز مي شود و بعد مثل يك توپ دور خودش مي چرخد. يواش يواش بالا مي رود و پر از رنگ مي شود. عكس مريم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان