-مواد مخدر، راهي بسوي بن بست زندگي
دست دخترك كوچك را محكم در دستانش فشرده بود و او را كشان كشان به دنبال خود ميكشيد، صداي خشنش همچون پتكي بر سر دختر بيچاره آوار شد، از مردم خواهش تمنا كن ، گريه كن ، پول بخواه ، بايد تا شب كلي پول برام جمع كني ، فهميدي؟"
دخترك بينوا با رنگ و رويي زرد و سر و وضعي ژوليده سري تكان داد و گفت "چشم، باشه"
توهين، تحقير، ترحم، خواري و خفت ذره ذره پولي بود كه در كاسه دخترك ريخته شد و در پايان روز دستان خشن همه را از كاسهاش خالي كرد تا به قولي صرف امور و خماري موجودي به نام "پدر" شود.
ديگر اينقدر وجدان و نداي درونش را سركوب كرده بود كه جز
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان