داستان کوتاه «دانشجو و استاد» حکایت «رنج شدید بیماری حسادت برای حسود» طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (59) طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (65)-
حکایت آموزنده مردي با ترس و رنگ و رويِ پريده به خانهاي پناه برد. صاحبخانه گفت: برادر از چه ميترسي؟ چرا فرار ميكني؟ مردِ فراري جواب داد: مأموران بيرحم حكومت، خرهاي مردم را به زور ميگيرند و ميبرند. صاحبخانه گفت: خرها را ميگيرند ولي تو چرا فرار ميكني؟ تو كه خر نيستي؟ مردِ فراري گفت: مأموران احمقاند و چنان با جديت خر ميگيرند كه ممكن است مرا به جاي خر بگيرند و بب