-ساعت 24-ما... عاشقان نوجوان فقیری بودیم که هرآنچه داشتیم رؤیا بود. پول های خرد برای ما پول بود.
ما... عاشقان نوجوان فقیری بودیم که هرآنچه داشتیم رؤیا بود.
پول های خرد برای ما پول بود.
پول های فلزی برای سلمانی، حمام. جوراب. لباس که سالانه بود و فقط برای عید بود و آن دستبرد بی گناه از جیب پدر و آن پول های خرد که میان پاشنه کش و ناخن گیر میان دو انگشت باید ماهرانه و بی صدا گیر می کرد که پدر را از خواب بعدازظهر بیدار نکند، پدر سال های بعد گفت همه را می دانسته حتی برای سینما.
سه تومان کافی بود.
حالا لاله زار، سینما رکس، ماجرای نیمروز، سینما مایاک که سقفش با دیوارهایش چادر
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان