-آمدم ثواب کنم کباب شدم. آن روز از سر کار خسته و کوفته به خانه بر می گشتم. نزدیک غروب بود و زن غریبه با گریه و زاری سفره دلش را برایم باز کرد. می گفت چند بچه قد و نیم قد دارد و شوهرش بیمار و زمین گیر است. او از من تقاضای ٢٠٠ هزار تومان پول برای اجاره عقب افتاده خانه اش کرد و ادعا می کرد صاحبخانه عذرشان را خواسته و اگر پول را فراهم نکند… می گفت من یک زن جوان هستم و به چه کسی می توانم رو بزنم و… . با دیدن اشک هایش دلم سوخت. از طرفی می خواستم برای پدرم خیراتی کرده باشم. جلوی یک بانک توقف کردم. جای پارک نبود . کارت عابر بانک و شماره رمز آن را در اختیار زن جوان قرار دادم تا از عابربانک مبلغ مورد نظر
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان