-رکنا: با مادرم جر و بحث کردم، به من گیر داده بود و می گفت چرا یک دقیقه نمی توانی گوشی تلفن همراه را کنار بگذاری. او نمی دانست تمام دنیای من در قاب گوشی تلفنم خلاصه شده است. جواب سربالا دادم که کتکم زد.از خانه فرار Escape کردم و به پسری که از مدتی قبل در تلگرام با هم آشنا شده بودیم، زنگ زدم. یک آدرس داد و گفت نمی گذارد خم به ابرویم بیاید. پرسان پرسان محل کارش را پیدا کردم. تازه فهمیدم کارگر خدماتی یک شرکت است. او تنها کسی بود که مرا تایید می کرد. احساسم این بود که نیمه گمشده خودم را پیدا کرده ام. دوست تلگرامی با وعده های خیالی مرا غرق در رویاهایم کرده بود. برایم از شهری دور و تشکیل یک زندگی آرا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان