حبیب رضایی: ادعا دارم که بازیگری را خوب بلدم! حبیب رضایی از سالهای خانه سبز تاکنون - مجله اینترنتی ستاره خاطره جالب حبیب رضایی از خسرو شکیبایی/فیلم روشن کردن مشعل و آغاز ماراتن گازی!- حبیب رضایی در شرق نوشت: «درد» که داری، دردِ تن را میگویم، همین تنِ به مو بسته شده و به باد تکیه دادهشدهات را، درد که داری، معیارها، همه جابهجا میشوند. ثانیهها، ساعت نه، که سال میشوند و حتی «یک وجب آنطرفتر»، برایت فتحالفتوح میشود. «یک قدم»، میشود اجابت دعای پارههای تنت. و جواب ساده «خوبم»، میشود نردبانی که دستان عزیزانت را تا ته آسمان به میوه شُکر میرساند. درد که داری طولانیترین شب، از هر غروب آغاز میشود و لاکردار این افق و شفق و سحر و همه وابستگان خورشید چه دل صبوری دارند برای آمدن و... نمیآیند.
نه برای تو و بدتر، برای همراهانت. آری، درد که داری، شاهد
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان