-كليد اسرار (قسمت بيست و سوم) تو گر لذت ترك لذت بداني ....
تهران – خبرگزاري ايسكانيوز: پيرزن براي سفيدكاري ديوارهاي خانه اش كارگر جواني را دعوت كرد. وقتي كارگر وارد ساختمان شد، شوهر پير و نابيناي او را ديد و دلش براي زوج بي نوا سوخت.
در مدتي كه آنجا كار مي كرد متوجه شد پيرمرد انساني بسيار شاد و خوش بين است. او هنگام سفيدكاري با پيرمرد روشندل گپ زد و كم كم رفيق شدند. كارگر مهربان به معلوليت صاحبخانه هيچ اشاره اي نكرد تا خداي نكرد