-
راسخون: دخترک چشمانش را به پدر دوخت و با لحن ساده و معصومانه اي گفت: پس بابا شب زودتر بيا تا با هم بازي کنيم. مرد لبخند زد: چشم دختر خوبم! بعد به طرف همسرش رفت تا خداحافظي کند که همسرش با دلخوري گفت: -سعي کن شب زودتر بيايي،کدام پارکباني ساعت 3 بعد از نيمه شب به خانه اش مي رود؟ مرد که محبت در چشم هايش موج مي زد،پاسخ داد: -چکار کنم؟شغلم ايجاب مي کند تا موقعي که آخرين ماشين در پار