-
راسخون : راستي که عمر چقدر سريع مي گذرد، و اين که چون آب روان مي گذرد، عمرهاي من وتوست. به قول شاعر : «اين قافله ي عمر عجب مي گذرد درياب دمي که با طرب مي گذرد» هنگامي که بهارهاي باقي مانده ي عمر را مي شمارم، اشک هايم با گلبرگ ها بر زمين سقوط مي کنند. باري زمستان پيردوباره بسترش را جمع کرده و دارد نفس هاي آخر را مي کشد. زمين پوست ترکانده وسبزه ها سر از خاک درآورد