داستان ﻋﻼﻣﻪ ﺩﻫﺨﺪﺍ از پرنده و حضرت سلیمان - پایگاه خبری انرژی مثبت / انرژی مثبت

پاسخ محسن چاوشی به یک پرسش؛ چرا کنسرت نمی دهی؟ - پایگاه خبری انرژی مثبت فراستی: جلال آل احمد نویسنده عقب افتاده است/ بعد از انقلاب به اعدام محکوم شدم - پایگاه خبری انرژی مث خاوری در کانادا هم درگیر پرونده قضایی شد - پایگاه خبری انرژی مثبت جزئیات توافق ایران با «بوئینگ» - پایگاه خبری انرژی مثبت-مثبت نیوز - حکایت می کنند که در عصر سلیمانِ پیامبر، پرنده اى براى نوشیدن آب به سمت برکه اى پرواز کرد، اما چند کودک را بر سر برکه دید که مشغول آب بازی بودند، پس آنقدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند تا مبادا آزاری به پرنده برسانند؛ همین که قصد فرود بسوى برکه را کرد، این بار مردى جاافتاده را با ریش بلند و آراسته دید که براى نوشیدن آب بر سر آن برکه رفته، پرنده با خود اندیشید که او مردى باوقار و نیکوست و آزارى به من نمیرساند، پس به برکه نزدیک شد، اما ناگهان آن مرد سنگى به سویش پرتاب کرد و چشم پرنده معیوب و نابینا شد! پرنده ی درد کشیده شکایت نزد حضرت سلیمان بُرد، پیامبر مرد ریش دار را ا